سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 16252



تـنـهــا پـَـــر
دوشنبه 90 بهمن 10 :: 10:0 صبح ::  نویسنده : تنها پر       

وشروع میشود این سفرتامه تلخ و سخت با شمارشی معکوس در معکوس که مدام فکر کنم یا بگویم هفته دیگر دیگر به این موقع چقدر از سفرت رفته یا با قی مانده است

وگذشت با نم نم اشک وبغضی در گلو وبی خوابی شبانه برای اینکه فرصت در کنارت بودن را با خواب از دست ندهم وگرچه تو در ارامش میخوابیدی ولی نگاهم را از صورت ماهت بر نمیداشتم

وگذشت روزها به آماده کردن وسایل سفرت که مدام آماده میکردم و در تنهایی خودم اشک میریختم

وگذشت به نوشتن دلنوشته ها برایت تا آنجا که میروی حس کنی در کنارت هستم

وگذشت وگذشت که چقدر سخت گذشت

آمد ان شب که نباید میرسید......




موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 دی 28 :: 10:27 صبح ::  نویسنده : تنها پر       

دلم پریشان دیاری است برای رهایی از خویشتن

هوای مدینه کردن و راه به جایی نداشتن

 درعشق کربلا سوختن وماندن

دلت را همراه زائری کوچک فرستادن

زائری که مطمئنی اقا نگاهش را از او بر نمیدارد

زائری که میدانی وقتی به حضرت سلام میدهد سلامش از سر خلوص و پاکی است

میدانی که مثل ما آدم بزرگا که وقتی سلام میدهیم و فکرمان جای دیگری است اینگونه سلام نمیدهد

وقتی از سر شوق میگوید دارم میرم کربلا مطمئنی آقا منتظرش نشسته است

وخوشا به حال من که دلم را با او راهی کردم




موضوع مطلب :


جمعه 90 دی 16 :: 1:3 عصر ::  نویسنده : تنها پر       

فکرمیکنم که جمعه ای در کارنیست

تاکه دل نگوید چرا یار نیست

فکر میکنم که هفته جمعه نداشت

تا که دل نگوید که یار کجاست

فکر میکنم که شنبه ای هم نیست

تا که دل نسوزد که یار باز هم نیست

فکر میکنم روم زاین خانه

تا که دل نمیرد در این کاشانه

فکرمیکنم روم به جمع شادانه

تاکه دل نسوزد در این غمنامه

فکر میکنم وباز میندیشم

هرچه کنم باز به تو میندیشم

گرچه تحمل دوری تو از درد هم دردناک تر است

گرچه این غمنامه با نبود تو غم بار تر است

فکر میکنم که نگویم غم دل با دلدار

تا که یار نشود متزلزل در کار 

 




موضوع مطلب :


شنبه 90 دی 3 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : تنها پر       

شنیدم حدیثی با این عنوان:اگر وقتی دعا میکنید و خداوند دعایتان را مستجاب نمیکند در عوضش سه حاجت دیگر را که تصور نمی کنید عطا میکند .یک لحظه با خودم گفتم خب خدا که نه حاجتمونو داد نه اون سه تا چیز رو تا اینکه فرداش روبروی ضریح حضرت معصومه داشتم دعا میکردم که یا اومد امسال در عرض شش ماه هم مکه رفتیم هم کربلا هم مشهد با خودم گفتم عجب بی معرفتی هستی که این چیزا یادت نمیمونه وبا شرمندگی فراوان گفتم خدایا چقدر مظلومی                                                                                                        




موضوع مطلب :


سه شنبه 90 آذر 29 :: 12:11 عصر ::  نویسنده : تنها پر       

 در جمع دوستان و همکاران همسرم بعد از گفت وگو گلایه هایی که اکثرا ازمادر شوهر و خواهر شوهر و خود شوهر دارن همیشه با غروری در درون و در بیرون خدا رو شکر میکنم که هیچکدوم این مشکلات رو ندارم و هرکدومشون مثل ماهی در اسمان زندگی من هستند ودر کنار ماههای خانواده خودم فکرکنم جمیع ماههارو خداوند نصیب من کرده خدایا تنهاپرت از تو سپاسگذاره




موضوع مطلب :


<   1   2   3   4   5   >